English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5128 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rack control U نوعی کنترل پروازی غیر دستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
manual control U کنترل دستی
manual lever control U کنترل اهرم دستی
melodeon U ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
land arm mode U سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
stereoplanigraph U نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
pucks U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
puck U یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
zmarker beacon U نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
manual U دستور رزمی دستی سیستم دستی
volar U پروازی
flight attitude U وضعیت پروازی
grandiloquence U بلند پروازی
aviation duty U شغل پروازی
ambitions U بلند پروازی
ambition U بلند پروازی
soar U بلند پروازی کردن
soared U بلند پروازی کردن
soars U بلند پروازی کردن
an ambitious programme U برنامه بلند پروازی
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
check flight U پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
attitude gyro U الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
adverse yaw U شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
craft reimbursable supply U اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
bellows U دم دستی
left handedness U چپ دستی
levorotation U چپ دستی
manual U دستی
handiest U دستی
palmar U کف دستی
single-handed U یک دستی
hand held U دستی
hand made U دستی
ready use U دم دستی
three handed U سه دستی
handier U دستی
handmade U دستی
portable U دستی
handy U دستی
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
handicrafts U صنایع دستی
skill U چیره دستی
bungle U خام دستی
bungled U خام دستی
paving beetle U تخماق دستی
smack U کف دستی زدن
bungles U خام دستی
bungling U خام دستی
inexperience U خام دستی
smacked U کف دستی زدن
clumsiness U خام دستی
pushcart U ارابه دستی
pushcarts U ارابه دستی
trial balloon <idiom> U یک دستی زدن
gimlets U مته دستی
post hole auger U مته دستی
drawing hand U دستی که زه را می کشد
string hand U دستی که زه را می کشد
gun U تلمبه دستی
guns U تلمبه دستی
portable receiver U رادیوی دستی
manual skills U مهارتهای دستی
portable instrument U سنجه دستی
light fingers U چابک دستی
tin snips U قیچی دستی
portable weir U سرریز دستی
manula shifting U اتصال دستی
manual exchange U مرکز دستی
manual cutout U افتامات دستی
manual controller U نافم دستی
door bundle U بارهای دستی
manual adjustment U تنطیم دستی
caning U چوب دستی
canes U چوب دستی
crank handle U اهرم دستی
caned U چوب دستی
manual input U ورودی دستی
mill file U سوهان دستی
manual skill U مهارت دستی
manual ringing U زنگ دستی
manual pinion shift U استارت دستی
manual override U القای دستی
manual operation U عملیات دستی
manual operation U عمل دستی
Jim Crow U ریل خم کن دستی
hand lever U اهرم دستی
manual labour U امضای دستی
cane U چوب دستی
sideboard U میز دم دستی
handicraft U کار دستی
handicraft U هنر دستی
line hand U دستی که نخ را می کشد
handcart U ارابه دستی
nattiness U زبر دستی
handcart U چرخ دستی
nimble fingers U چابک دستی
hand knot U گره دستی
handcarts U ارابه دستی
handicraft U صنعت دستی
handicraft U پیشه دستی
sideboards U میز دم دستی
made ground U خاک دستی
tommy gun U مسلسل دستی
handbook U کتاب دستی
handbooks U کتاب دستی
long bow U کمان دستی
handcarts U چرخ دستی
hand organ U ارگ دستی
hand compaction U تراکم دستی
hand lade U پاتیل دستی
hand held computer U کامپیوتر دستی
hand grenade U نارنجک دستی
portable drill مته دستی
hand drill مته دستی
hand crane U بارانگیز دستی
handbill U اگهی دستی
fly sheet U اعلانات دستی
quern U اسیاب دستی
alggardness U کند دستی
handbag U کیف دستی
hand operated chuck U سه نظام دستی
hand molding shop U قالبریزی دستی
hand molding U قالبریزی دستی
hand mill U اسیاب دستی
fly bill U اعلان دستی
fly bill U اگهی دستی
gimlet U مته دستی
hand crane U جرثقیل دستی
handbills U اگهی دستی
side board U میز دم دستی
hand augger U مته دستی
staff gauge U اشل دستی
carpenter's clamp U پیچ دستی
gaucherie U خام دستی
bitstock U مته دستی
submachinegun U مسلسل دستی
bull horn U بلندگوی دستی
go devil U ارابه دستی
hand brake U ترمز دستی
hand cable winch U جراثقال دستی
right handedness U راست دستی
foozle U خام دستی
hand compaction U توپرسازی دستی
cold link U پیوند دستی
attache case U کیف دستی
hand cart U چرخ دستی
hand cart U ارابه دستی
close fistedness U خشک دستی
hand power winch U جراثقال دستی
desk checking U بررسی دستی
Recent search history Forum search
1olivine
1Vintage style
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1معنی lead lag compensator
1فیلم اموزش صنایع دستی
1Soar
1coffee table conversation piece
2transmembrane
1i was rebelling now
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com